« کلید » حسن روحانی
درد و درمان،کلید روحانی / سخت و آسان،کلید روحانی !
خضر دوران،جناب روحانی / آب حیوان،کلید روحانی
مرد و زن هر دو عاشقش هستند / حور و غلمان،کلید روحانی
دست رعیت کلید روحانی / دست سلطان کلید روحانی !
نرسد ناگهان،زبانم لال / دستشیطان کلید روحانی
در تمامی عرصهها بیشک / مرد میدان،کلید روحانی
به نبرد ایستاده لشگر قفل / با دو گردان کلید روحانی
از عبایش طلوع کرد شبی / ماه تابان،کلید روحانی
توی دستش گرفت و بالا برد / گفت:هان! هان! کلید روحانی
بچه از روبهروی تلویزیون / گفت:مامان!کلید روحانی
عارفان حقزنان به هم گفتند: / شاه عرفان کلید روحانی
به عزیزان کسی شنیدم گفت: / ای عزیزان! کلید روحانی
روز بعدش نوشته بود کسی / پشت نیسان،کلید روحانی
توی سمنان،کلید روحانی / در خراسان،کلید روحانی
هم به گیلان رسیده شهرت او / هم به گرگان،کلید روحانی
می خورد هم به قفل استان ها / هم به تهران،کلید روحانی
گشتهام دورِ سرزمینم را / کل ایران،کلید روحانی !
ماندهام تا کنون چرا اصلا ً / مانده پنهان کلید روحانی ؟؟؟
به گمانم که بوده تا الان / زیر گلدان،کلید روحانی
ای سخنران سخن که می رانی / بوق و فرمان کلید روحانی
بوق و فرمان که هیچ باید گفت: / میل گاردان کلید روحانی
میخ آری، ولی نخواهد رفت / توی سیمان کلید روحانی
یک نفر کرد توی سیمان، شد / درب و داغان کلید روحانی
نان ما آجر است گرچه شده است / آجرش نان،کلید روحانی
ساقیا میدهی به ما پس کی / جامی از آن کلید روحانی ؟؟؟
یا به باغم مریز دانه قفل / یا بباران کلید روحانی
هر سه تایش هزار تومان است / مفت و ارزان،کلید روحانی
کمتر از لنگه کفش کهنه که نیست / در بیابان کلید روحانی
مصرعی محض واج آرایی / کشک کاشان کلید روحانی
طبع ما ته کشیده و رفته است / رو به پایان کلید روحانی
نیتم شعر بود و آخر شد / کش تنبان کلید روحانی
لاجرم قفل ما و دست شما / آه یاران! کلید روحانی...!!!!